حرفهایی سوخته بر دامان غم؛
می گدازد سینه ام را باز هم!♥♥ حرفهایی تکه تکه می چکید؛ وحی غربت ،دم به دم سر می رسید!♥♥ خانه ای بهتر ز چشم من ندید؛آیه های اشک، یک یک می دمید!♥♥
او شبیه بغض من از آه بود؛
او به سوی گونه ام در راه بود♥♥ ای همیشه جاودان در سینه ام؛ ای نفس هایت همه آیینه ام♥♥ با من این دل گویه ها را گوش کن؛ های های سینه ام را نوش کن♥♥
با من این دیوارها نامحرم اند؛
روی بغضم اشکهایت مرهم اند!♥♥ عقد می بندد نگاهم با غمت؛شور و شیرین می شود زخم لبت!♥♥ مِهر من گلواژه هایی زخمی است؛ سهم این بودن نگاهی شرجی است!♥♥
خواب دیدم می روی از پیش من؛نیست دوری ها جان دل، همکیش من! ♥♥ تو مکن باور فراموشت کنم؛ دست بردارم تو را یادت بَرم!♥♥ خامُشم،شعرم پر از تکرار توست؛
آرزوی هر شبم دیدار توست!♥♥ تو مرا باور نکن دوری کنم؛می شود باشی و مهجوری کنم؟!♥♥ من ندارم بهتر از شب های تو؛ شربتی زخمی تر از لب های تو♥♥
با تو تعبیر شقایق ساده است؛
این بساط سوختن آماده است♥♥ بی تو شب ها ، واژه ها سر می کشم ؛مست نامت ، رقص بر غم می کنم♥♥ خسته از طعم غریب قسمتم؛
صد پیاله اشک ، سهم هر شبم♥♥ خنده از آیینه هایم رفته است؛ این حقیقت آخر هر قصه است!♥♥ شعرهایم را ببین ، دلتنگ توست؛ با ردیفی سرخ ،هم آهنگ توست♥♥
روی لب هایم شبی نامت گذشت؛ پشت سر غم بود با من می نشست♥♥ روی قلبم دردها آلاله کشت؛ عاقبت دستی مرا خواهد نوشت!♥♥
می نویسد شرح مشروح مرا؛
از سکوتی بی دریغ و بی صدا ♥♥ زخم می زد ضربه های خیس غم؛ شرح گفتن نیست ، آی ،اینبار هم....


نظرات شما عزیزان:
تاریخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:شعر,شعرزیبا,شعراحساسی,شعرعاشقانه,متن ادبی,متن ادبی عاشقانه,شعرنو,شعرمعاصر,متنهای ادبی احساسی,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب